خانوم شیوایی
خانوم شیوایی

خانوم شیوایی

...

کتاب بی سواد...

من یه خواهر دارم که هشت سالشه (کلاس دوم ) از نظر اون نوشتن کلمه هایی مثل – سپاس گزارم ، قصّه ، تشکّر ،... – خیلی سخته ، امروز داشت با صدای بلند 4+6 می کرد ، بهش گفتم ستاره دارم درس می خونم یه کم آروم تر ؛ پرسید چی می خونی ؟ . گفتم دیکته . گفت وقتی نوشتی بده من صحیح کنم .

گفتم تو اصلا بلدی این کلمه ها رو بخونی ؟ با اعتماد به نفس گفت : آره ...

کتاب و گرفت دستش و خوند : مُمُد حیات ( مُمِد حیات بود اصلش ) اِ این کتاب شما چه بی سواده ؛ حیاط و با «ت» نوشته ....
نظرات 2 + ارسال نظر
پ.ی.چ.ک چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:07 ق.ظ http://aadat.blogsky.com

خدا بهت صبر بده ...
ایشالله غم آخرت باشه ....

پ.ی.چ.ک جمعه 1 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:00 ق.ظ

بابا بچه هنری !!!
چه عجب ما توی وبلاگها به یه کنکور هنری برخوردیم .امیدوارم سال دیگه بری دانشکده هنرهای زیبا . (منم دارم می رم D:)


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد