سینمای ایران - علی حاتمی - حسن کچل

عده ای ورود سینما به ایران را از زمان مظفردین شاه می دانند که سینماتوگراف خریداری و ازجشن گل خانوم های پاریسی فیلم تهیه شد ...

و گروهی شروع سینما ی ایران را با آبی و رابی مرحوم  آوانس اوگانیانس در سال 1308 پذیرفته اند و گروهی نیز دخنر لر سپنتا را مبدا قرار میدهند

اما سینما از هر زمان که شروع شده باشد ... تا بی نهایت ادامه خواهد داشت  با تمام داستان های تلخ و شیرین و شخصیت های خوب و بد .

من یا علی حاتمی شروع میکنم و سپس سراغ سایر کارگردانان ، نویسندگان ، یازیگران ، گویندگان و... قبل از انقلاب میروم .

نمام این مطالب از دو کتاب فرهنگ فیلم های سینمای ایران و فرهنگ سینمای ایران ( نوشته ی جلال امید – ناشر : نگاه ) و کمی اطلاعات شخصی  نقل می شود .

( اگر جایی و اشتباه کردم یا اگر در مورد کسی اطلاعات خواستید بهم بگید ... اونجوری نوشتن خیلی سخت بود )

علی حاتمی

1323-1375 تهران – فارغ التحصیل رشته ی کارگردانی از دانشکده ی هترهای دراماتیک – همسر زری خوشکام

فعالیت هتری را ازسال 41 با توشتن فیلم نامه های فیلم های کوناه تلویزیونی و نمایشنامه آغاز کرد

نمایشنامه های : آدم و حوا ، دیو و حسن کچل ، شهر نارنج و ترنج ، طلسم و حریر .

فیلم کوناه حماسه ی عشقی شب جمعه . سریال های :1347 جنگل ( نویسنده و بازیگر ) -48 شهر آفتاب مهتاب ( نویسنده )- 54 داستان های مولوی -55 سلطان صاحبقران -58_66 هزاردستان .

و فیلم های بلند :49 حسن کچل .طوقی -50 یایا شمل – 51 خواستگار، ستار خان ،قلندر -56 سوته دلان -61 حاجی واشنگتن –63 جعفر خان از فرنگ برگشته ، کمال الملک -67 مادر -70 دلشدگان – 75 جهان پهلوان تختی .

حسن کچل

محصول : سازمان سینمایی پیام

تهیه کننده : علی عباسی

فیلم نامه: علی حاتمی

فیلمبردار :نصرالله کنی

موسیقی متن : بابک بیات

هنرپیشگان : پرویز صیاد ، کتایون ، صادق بهرامی ، نادره ، حسن خیاط باشی ، یدالله شیر اندامی ، سیروس ابراهیم زاده  حسن رضیا نی و ثریا بهشتی

 ۳۵ میلی متری . رنگی (ایستمن کالر )

حسن که خیلی تنبل است با تدبیر مادرش از خانه خارج شده و همه ی شهر را می گردد نا به باغی میرسد و چل گیس را در آنجا دیده و شیفته اش می شود . حسن با کمک جن می تواند به شش آرزویش جامه عمل بپوشاند در حالی که میداند عملی شدن هر آرزویش یعنی از دست رفتن یک ششم از عمرش اما او که آرزوهایش در خهت رسیدت به چل گیش است حاضر میشود نمام عمرش را بدهد تا شیشه ی عمر دیو را بدست آورد که چل گیس را طلسم خود کرده . شیشه ی عمر دیو به دست حسن می رسد اما او با دیو دوست می شود . دیو چل گیس را آزاد می کند ولی جن حاضر نمیشود بقیه ی عمر او را بگیرد و نا پدید می شود