خانوم شیوایی
خانوم شیوایی

خانوم شیوایی

...

...

لحظه ی دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام مستم

باز می لرزد دلم دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های ، نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ

های ، نپریشی صفای زلفکم را دست

و نریزی آبرویم دل 

لحظه دیدار نزدیک است



این قشنگ ترین شعر عاشقانه اییه که تا حالا شنیدم.

نظرات 4 + ارسال نظر
کورش تمدن جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

حقیقتا زیبا بود مثل همیشه

شب زده شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ق.ظ

این شعر رو خیلی دوست دارم
بعد از این شعر مناظره محتسب و مست را دوست دارم (مرحوم پروین اعتصامی)
آرند که واعظی سخنور بر مجلس وعظ، سایه گستر
از دفتر عشق نکته می راند و افسانه ی عاشقی همی خواند
خر گم شده ای بر او گذر کرد وز گم شده ی خودش خبر کرد
زد بانگ که کیست حاضر امروز کز عشق نبوده خاطر افروز
نی محنت عشق دیده هرگز نی جور بتان کشیده هرگز
برخاست ز جای، ساده مردی هرگز ز دلش نزاده دردی
کان کس منم ای ستوده دهر کز عشق نبوده هرگزم بهر
خر گم شده را بخواند کای یار اینک خر تو، بیار افسار

متین نیرومند شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ب.ظ http://BRUCELEE-NEW.BLOGFA.COM

سلام به دوست دوست داشتنی خودم

از اینکه واسم چند مدت پیشا نظر گذاشته بودی ممنون

خیلی لطف داری ولی دلم میخواد اگه خوبی یا بدی در وبلاگم هست بهم بگی تا

اونارو

برطرف کنم و یا بیشترش کنم.و دلم میخواد رابطه ی صمیمی داشته باشیم.مثل دو

دوست صمیمی...[گل]

به امید فرداهای بهتر:متین نیرومند

Masuod دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ق.ظ

فک کنم مال فریدون مشیری باشه ...
شایدم مهدی اخوان ثالث...
به احتمال بیشتر مال مشیریه ...
خودت نمی دونی مال کیه؟؟؟

مال اخوانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد