خانوم شیوایی
خانوم شیوایی

خانوم شیوایی

...

زیباست و دردناک

این شعر از غاده السمان شاعر سوریه ایه متاسفانه نتونستم الاعات بیشتری از مترجم و... پیدا کنم

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اگر به خانه‌ی من آمدی


برایم مداد بیاور مداد سیاه

می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

یک ضربدر هم روی قلبم

تا به هوس هم نیفتم !

یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها

نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان

سیاهم کند !

یک بیلچه

تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم

شخم بزنم وجودم را . . .

بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم ، گویا !

یک تیغ بده ، موهایم را از ته بتراشم

سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم !

نخ و سوزن هم بده ، برای زبانم

می‌خواهم . . . بدوزمش به سقف

اینگونه فریادم بی صداتر است !

قیچی یادت نرود

می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم !

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی !

مغزم را که شستم ، پهن کنم روی بند

تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد

به آنجایی که عرب نی انداخت

می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !

صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر !

می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب

برچسب فاحشه می‌زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم !

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد

فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند

به یاد بیاورم که کیستم !

تو را به خدا. . . اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند

برایم بخر. . . تا در غذا بریزم

ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !

سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند

بیاویزم به گردنم. . .

و رویش با حروف درشت بنویسم:

من یک انسانم

من هنوز یک انسانم

من هر روز یک انسانم

نظرات 4 + ارسال نظر
Miss X جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ http://saat25.blogfa.com

سلام شیوا جان...
هرچند خونده بودم این شعر رو ولی بازخوانی دوباره اش هم لذت بخش بود واسم...
مرسی...

خواهش می کنم
--------------------------------------------------------------------------
متاسفانه نتونستم وارد وبلاگت بشم ، شاید آدرست و اشتباه وارد کرده باشی ولی ممنون

ر.جنکی شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ق.ظ http://fly.blogsky.com

سلام دوست عزیزم.
همه ابیاتش پر از احساسه. با این تکه خیلی ارتباط برقرار کردم.

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد

فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند

به یاد بیاورم که کیستم !

مرسی از مطلب قشنگت مرسی

کورش تمدن سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
عالی واسه این شعر کمه
فوق العاده ست
ممنون که نوشتیش

موچه کوچولو یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ

قشنگ بود:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد