خانوم شیوایی
خانوم شیوایی

خانوم شیوایی

...

...

به گمانم ، فکر دیگری بیشعوری می آمد و سعی در تزریق کمی شعور در فکرش داشتم !!
کمی که گذشت و بحث که بالا گرفت
و صدا ها که بلند شد
و رگهای گردن که بیرون زد !!!
فهمیدم که من هم
دقیقاً ، یک بیشعورم !!!

نظرات 5 + ارسال نظر
MasuodShiri سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ

در مورد این پستتون نظری ندارم...
ولی رد مورد ارشد .انشاا... قبول میشی.فقط مارور هم که سال دومه داریم کنکور امتحان می دیم را دعا کن شاید قبول شدیم

مرسی تو ام همینطور

م ه دی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ http://goftareazad2.blogfa.com

2 روز مرخصی گرفتیم از آموزشی
ممنون که پیام دادی

من رفتم دنبال اون مجله هه
ولی پیداش نکردم
بدرودد

تعطیلات خوش بگذره
قرار بود توی نمایندگی های پارس خزر باشه اما نمی دونم چرا نیست احتمالا فک کردن حیفه تموم میشه
سعی می کنم لینک دانلودش و پیدا کنم برات بفرستم

ر.جنکی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://fly.blogsky.com

سلام دوستم.
چی شده؟؟

آرمین آران پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ http://aranlar.blogsky.com

آه
من هم بیشعورم
و لذت و حظی میبرم از این...

شب زده شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ب.ظ

کاش می شد فهم رو هم مثه سرم تزریق کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد