خانوم شیوایی
خانوم شیوایی

خانوم شیوایی

...

چرا که نه؟؟؟؟

خبرنگار: آیا هنر و سیاست جایی به هم میرسند؟
احمد شاملو : آه بله، حتما. "نرون" که... شهر رم را به آتش میکشید، چنگ هم مینواخت. شاه اسماعیل خودمان صدها هزار نفر را گردن میزد و غزل هم میگفت.
بتهوون عظیمترین سمفونی عالم را در ستایش شادی ساخت هیتلر که آرزو داشت نقاش بشود، عظیمترین رنجگاه تاریخ را ساخت.
ناصرالین شاه، هم شعر میسرود و هم نقاشی میکرد و نقاش هم میپرورد اما، برای یک تکه طلا میداد سارق را زنده زنده پوست بکنند؛ انسان برایش با بادمجان تفاوتی نداشت! خب بله، هنر و سیاست یک جایی بهم میرسند: اما متاسفانه بر سر نعش یکدیگر!

نظرات 3 + ارسال نظر
م ه دی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ http://goftareazad2.blogfa.com

گل خوبه ولی با گلدونش !!!!
اگه پژمرده شد یکی دیگه جاش بذاری !
ساعت 6 صبح دارم میریم پادگان ؛ یه مرخصی 3 روزه گرفته بودیم
که تموم شد
شما هم آخرین نفری هستی که دارم براش پیام میذارم
ببینم شغلتون اینه که کارای تبلیغاتی مجله رو انجام میدید ؟
یا اضافه کاریه ؟
(تا هفته دیگه جمعه وقت فکر کردن رو داری ! که من از پادگان برگردم !)
بدرود

شب زده یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ

جمع اضداد محاله

Masuod پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ

چی بگم والا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد