چه قدر خوشحال بودن خوبه ... همیشه فکر می کردم باید یه اتفاق عجیب بیوفته تا خیلی خوشحال بشم اما امروز تنها چیزی که می تونست خوشحالم کنه خلوت بودن بانک بود من تو دو بانک مختلف تا کار مختلف داشتم که در عرض ۷ دقیقه تموم شد ( حالا به هر دلیل بانک خلوت بود من خیلی حال کردم )
تو یکی از بانک ها که دولتی بود همین که شماره گرفتم صدام کردن فکر کنم داشتن مگس می پروندن و منتظر ارباب رجوع بودن
بعد که اومدم وبگردی دیدم یه دوست خوبم که وبلاگ خوبی هم داره دیروز روز خوبی داشته و خوشحاله
ای کاش همه آدمای دنیا خوشحال باشن ... همه تو این لحظه
بازیگر مهم دیگر فیلم پیرمردی چلاق و دائم الخمر است به نام ادی با بازی بسیار زیبا و خواستنی والتر برنان که از اکیپ ثابت بازیگر فیلم های هاوکز و وسترن محسوب می شود با صدای جاودانه زنده یاد عزت الله مقبلی . مرحوم مقبلی یکی از بزرگترین گوینده های تاریخ دوبلاژ است .مقبلی چندین تیپ صدایی بی نظیر داشت که بارها و بارها توسط افراد مختلف مورد تقلید دیگران قرار گرفته است که یکی از آن ها تیپ صدایی برای پیرمردانی شوخ و بذله گو مانند ادی است .
ابتدا کمی به خصوصیات شخصیتی ادی می
پردازیم . در این فیلم ادی یک پیرمرد شوخ دائم الخمر است که مورگان او را
بسیار دوست دارد و تامین کننده مشروب او محسوب می شودکه رابطه ی شوخ و
عاطفی ادی و مورگان خیلی خوب در آمده و جزء جذابیت های فیلم است . برای
این نقش مقبلی یک پرده زیر تر از صدای اصلی اش کرده و همچنین با تکه کلام
« اوضاع چطوره ؟ » یا « تا به حال یه زنبور مرده شما رو گزیده ؟ » نوعی
طنز دائمی در گفتارش حس می شود . همچنین وی تمام ریزه کاری های میمیک ادی
را به توانمندی اش در کلام به صورت گفتن ها و ,ا... و تک کلمه های نا
مفهوم جاری کرده است و ضرباهنگ انتخابی مقبلی برای این نقش کاملا مناسب
چشمان خمار و نگاه شوخ طبع این بازیگر پیر است .
در خنده ها و بعضی جمله ها که به خنده منتهی می شود صدای مقبلی خیلی زیر می شود که باعث به وجود آمدن طنزی عالی در بازی برنان شده .
- در جایی از فیلم سوال همیشگی اش را از ماری میپرسد : « تا به حال یه زنبور مرده تو رو گزیده ؟ » و ماری در جوابش می گوید : « تو چرا اونا رو نگزیدی ؟» و دای می گوید : « من که نیش ندارم ؟ » و می خندد که ادای این جمله و خنده پایانی آن را مقبلی بسیار ظریف طنازانه گفته است . -
طبق معمول مقبلی چندین پس کله ای هم به
جای ادی گفته که همگی شان عالی و متناسب کاراکتر است مثل جایی که به
مورگان می گوید : « یه قلپ بخورم 20 نفر و با تیر می دوزم به هم » که این
پس کله ای هم بامزه است و هم با منطق سکانس جور در می آید .
کلا مقبلی یکی از بهترین پس کله ای گوهای تاریخ دوبلاژ ایران است که نمونه اعلای این خصوصیتش را در کمدین هایی مثل الیور هاردی و لویی دوفونس می بینیم .
دیگر شخصیت مهم فیلم ماری برانینگ است با بازی لورن باکال - که اولین کار سینمایی بزرگ این بازیگر محسوب می شود - ... . به جای باکال صدای خاطره انگیز رفعت هاشم پور به گوش می رسد . هاشم پور در این جا برای تطابق با صدای اصلی باکال صدایش را کلفت و دو رگه کرده که کاملا با درون مایه شخصیتی ماری هماهنگ و متناسب است ضمن اینکه نوعی لحن بی تفاوت و جاهلی هم در کلام هاشم پور هست که به جسور و خودکفا بودن شخصیت تودار ماری می خورد .
در فیلم شاهد یکی از بهترین دیالوگ نویسی های برابر بین زن مرد هستیم که این مولفه کاملا در روح مغازه های دو نفره عرفانی و هاشم پور برای بوگارت و باکال قابل لمس است . همچنین در صحنه های عاطفی فیلم نوعی نرمش و لوندی زنانه در کلام هاشم پور پدیدار می شود که نشان دهنده ی علاقه ی ماری به هری است . یک نمونه ( اگه خواستی سوت بزن- کافیه لبات و رو هم بذاری و فوت کنی )
یکی از بازیگران مهم دیگر فیلم بازپرسی است بنام رناردو با بازی دان سیمور چاق که طنزی گزنده هم در بازی او دیده می شود با گویندگی عالی و درجه یک حسین رحمانی . رحمانی با گفتن اولین جمله ( به سر این مرد چی اومده ؟- جای تاسفه ) نشان می دهد که کلید شخصیت رناردو را به خوبی پیدا کرده است . رحمانی برای این نقش ریتمی کند به کلامش داده که با چاقی این کارکتر هماهنگ است ضمن آن که لحنی خونسرد و بی تفاوت در کلامش به جای این نقش حس می شود که همطنز است و هم کنایه ای ، و این با پیشینه ی بازپرس بودن این کارکتر جور در می آید . ... در کل گویندگی عالی رحمانی باعث شده این شخصیت دائم بین طنز و خشونت در نوسان باشد .
در این فیلم مارسل دالیو را در نقش یک کافه دار میبینیم که تلاش و تقلای زیادی هم برای کمک به انقلابیون می کند . با صدای پرویز ربیعی که با شایستگی تمام خصوصیات اصلی شخصیت ژرارد یعنی منطقی بودن ، احساس مسئولیت و سماجت را در صدایش منعکس ساخته .
دو بازیگر جوان دیگر فیلم که از یک سوم انتهایی به فیلم ملحق می شوند که نامشان آقا و خانم دوبورساک است و هر دو از مبارزان جبهه مقاومت هستند با صداهای شهاب عسکری و ثریا قاسمی .
ما قبلا صدای قاسمی را در شاهین مالت به جای منشی بوگارت شنیده بودیم که حاصل مدت کوتاهی کار او در عرصه دوبلاژ در دهه 50 بوده و در اینجا زلالی شخصیت یک همسر همراه و مهربان و احساس مسئولیتش به شوهر در صدای او قابل لمس است و نشان می دهد که او علاوه بر بازیگری در اثر استمرار کار در عرصه دوبلاژ هم می توانست حرفی برای گفتن داشته باشد هم چنین شهاب عسکری هم به جای آقای دوبورساک گویندگی معقول و در خوری دارد ضمن آنکه صدای عسکری در آن زمان خش فعلی را پیدا نکرده و جوان و صاف و پر طراوت بود ( انیمیشن گالیور ) .
برای نقش های کوتاه تر صداهای سیامک اطلسی و عباس همایونی و صادق ماهرو به گوش می رسد که هر سه نفر کارشان بی نقص و خوب است . خصوصا همایونی که چندین نقش کوتاه را گفته و گفتارش به جای کریکت ، نوازنده پیانو قابل توجه است که وی حجم صدایش را گرفته و بسیار آرام و رمانتیک گونه مطابق با شخصیت لطیف و حساس یک نوازنده صحبت کرده است .
در پایان باید اشاره کرد به شخصیت ابتدایی فیلم آقای جانسون که صدای مخملی و پر قابلیت صادق ماهرو را به جای آن می شنویم و ماهرو در صحبت به جای افراد چاق بی نظیر است .
در نهایت دوبله کار در حد کمال ، بی نقص است فقط تنها مشکل این دوبله از بین رفتن باند صوتی اصلی فیلم است که در صحنه های عاطفی موسیقی خاطره انگیز سابرینای بیلی وایلدر به گوش می رسد .
-----------------------------------------------------
علی باقرلی - نشریه داخلی دوبله - شماره سوم و چهارم-----------------------------------------------------------------------------------------------------
حدس می زنم مدیر دوبلاژ کار زنده یاد عطا الله کاملی بود ( اطلاعات دقیق تری پیدا نکردم )
من نتونستم عکس از رفعت هاشم پور و حسین تو اینترنت گیر بیارم بعدا از تو کتاب سرگذشت دوبله ایران اسکن می کنم می ذارم
ارنست همینگوی یکی از رمان نویسان بزرگی بود که همواره داستان هایش دستمایه فیلمسازان بزرگ هالیوودی قرار گرفته است . ( زنگها برای که صدا در می آید ) – ( داشتن و نداشتن ) – (قاتلین پیرزن ) – ( وداع با اسلحه ) – ( برف های کلیمانجارو ) – ( پیرمرد و دریا ) از رمان های همینگوی است که توسط (سام وود ) – ( هاوارد هاکز ) – ( رابرت سیو دماک ) – ( فرانک بورزیچ ) – ( چارلز ویدور ) – ( هنری کینگ ) – ( جان استرجس ) به فیلم تبدیل شده اند . نکته قابل ذکر آن است که هیچکدام از این فیلم ها به طور کامل موفق به ارائه فضای کامل رمان نشده اند و اکثرا خسته کننده از آب درآمده اند و حتی نتوانسته اند به آن صورت به فضای داستان نزدیک شوند . از میان این فیلم ها شاید پیرمرد و دریا ی استرجس با بازی اسپنسر تریسی از بقیه موفق تر باشد و لا اقل توانسته از لحاظ فضا سازی کمی به روح رمان وفادار بماند .
اما داشتن و نداشتن ساخته هاوارد هاکز به سال 1944 غیر همینگوی ترین فیلم ساخته شده از رمان این نویسنده می باشد به طوری که مخاطب در طول تماشای فیلم هیچ احساس قرابتی با رمان داشتن و نداشتن نمی کند در حال که ناخدا خورشید تقوایی برگرفته از این داستان بیشتر به رمان نزدیک شده است . در واقع هاوارد هاکز بیشتر تحت تاثیر مایکل کورتیز و کازابلانکاست ...
باز هم داستان مربوط به جنگ جهانی و باز وقایع در فرانسه است . باز همان شخصیت به ظاهر بی تفاوت به جنگ در اول فیلم در آخر فیلم متحول شده و دست به کاری خطیر می زند ( همفری بوگارت ) – باز هم همان کافه به اضافه پیانیست آن ( گیریم دالی ویلسون سیاهپوست نباشد ) – باز هم مبارزه علیه نازی ها و یک بازپرس سختگیر که در اینجا سرگرد اشتراسر جدی جای خود را به رناردوی چاق و شوخ طبع داده است و... به رغم آنکه ماجراهی داستان در یک لوکیشن محدود می گذرد اما عوامل متعددی چون دیالوگ نویسی فوق العاده – شخصیت های متنوع و درست پرداخت شده مثل ادی با بازی والتر برنان ، ضرباهنگ مناسب در قالب مناسب روایت داستان باعث شده فیلم به هیچ وجه خسته کننده و کشدار نشود و برعکس فضای فیلم بسیار گرم گیرا و پر کشش است و فیلم فارغ از همه مسایل به خودی خود از ساخته های خوب هاوکز محسوب می شود .
اما میرسیم به دوبله فیلم که در دهه ی پنجاه به صورت تلویزیونی انجام شده است . در آن سالها بعضی از فیلم ها به دو صورت سینمایی و تلویزیونی دوبله می شد که دوبله های سینمایی بیشتر مربوط به دهه چهل بود و دوبله های تلوبزیونی از دهه 50 شروع شد که یقینا دوبله های دوم ( تلویزیونی ) به دلیل پخته تر شدن دوبلور ها و تکامل آنان بهتر مناسب تر بود ، فقط تنها ایراد این دوبله عوض شدن باند صوتی فیلم بود که ذکر دلایل آن حدیث مفصلی دارد .
با شروع فیلم صدای پرحجم ، زیبا ، زنگدار و پخته عطالله کاملی به گوش می رسد که اسامی بازیگران و نام فیلم را با آن تلفظ صحیح و دلنشین می گوید ( داشتن و نداشتن ، بر اساس داستانی از ارنست همینگوی ) .
اولین و مهمترین بازیگر فیلم که بعد از عنوان بندی ظاهر می شود همفری بوگارت افسانه ایست که در آن سال ها ، پس از موفقیت های شاهین مالت و کازابلانکا در اوج آمادگی و اعتماد به نفس بود و نقش هری مورگان را هم در این فیلم با قدرت تمام بازی کرد . این اولین همکاری بوگارت با هاوکز بود که بعد ها در خواب بزرگ هم ادامه یافت ، جای وی صدای آهنگین و پر قدرت حسین عرفانی را می شنویم .
البته در چندین فیلم در زمانهای مختلف گویندگان دیگری هم به جای وی حرف زده اند . هرچه سخت تر باشد زمین می خورد (عطالله کاملی ) – گنجهای سییرامادره و ساعات نا امیدی ( منوچهر اسماعیلی ) – کنتس پا برهنه و سابرینا ( ناصر طهماسب ) – شکار تبه کاران ( ایرج ناظریان ) – فرشتگان آلوده صورت ( نصرالله متقالچی ) – اما به رغم آنکه همه گویندگان مذکور جزء یزرگان و استثنا های دوبلاژ بوده و هستند ، باید بپذیریم که صدای عرفانی برای بوگارت بی نظیر است . با اینکه صدای عرفانی شباهت چندانی به صدای اصلی این بازیگر ندارد ( بوگارت بعضی کلمات را به دلیل فلج لب بالایی اش نمی توانست درست ادا کند ) اما وی با آن صدای پرطنین و محکم خود به قدری زیبا جای بوگارت حرف می زند که تمام ریزه کاری ها و خصوصیات شخصیتی بوگارت به طرز دلنشینی ارائه می شود .صدای پرصلابت عرفانی در وهله ی اول خیلی خوب روی چهره مردانه و کمی زمخت بوگارت می نشیند ... همچنین عرفانی با دادن کمی ته لحن لاتی در کلامش ( مثل : ادای کلمه واس چس به جای واسه چی ) مقداری خشونت ظریف و کنترل شده هم به بازی مردانه و کمی خشن بوگارت بخشیده است . خشونتی که خیلی ملایم و زیر پوستی در جنس بازی این بازیگر حس می شود . نوعی غم در چشمان بوگارت و جود دارد که در بعضی نگاه هایش جلوه بیشتری می یابد و این اندوه که گاه به تلخ اندیشی هم میتوان آن را تعبیر کرد به طور عجیبی در صدای عرفانی قابل لمس است . همچنین در کلام واقعی بوگارت نوعی لحن زننده و کنیه ای هم وجود دارد که عرفانی به خوبی درک کرده و به بهترین وجه در گفتارش منعکس می کند به طوری که با صدای او بعضی جمله های بوگارت لحن دو پهلویی می یابد ...
در این فیلم عرفانی با درک بسیار عالی شخصیت مورگان به جای بوگارت صحبت کرده و طبق معمول با کلامعرفانی بوگارت به یک شخصیت جذاب و دوست داشتنی بدل شده و علاوه بر تمام این ها دو نکته دیگر گویندگی عرفانی قابل اشاره است ، یکی زرنگ خطاب کردنهایش به ماری ( لورن باکال ) و دومی حس شدن لحن مهربانی در صحنه های عاطفی بین بو گارت و باکال . و کلا باید گفت صدای عرفانی برای بوگارت یکی از قله های بلند افتخار در دوبله فارسی است .
تعدادی از بهترین گویندگی های عرفانی به جای بوگارت در فیلم های : شاهین مالت ، خواب بزرگ ، گذرگاه تاریک ، سابرینا ( دوبله دوم ) ، سفر به مارسی ، سراسر شب ، ملکه افریقا ، دست چپ خدا ، قرعه ها یا گلوله ها ، آن ها در شب راندند و دارالتادیب است . ( ادامه در پست بعدی )
----------------------------------------------------------------------------------
علی باقرلی - نشریه داخلی دوبله - شماره سوم و چهارم