یه اشتباه... پر کردن جا به جا... بهتر بگم فقط یه نقطه ی سیاه باعث شد یه سالم هدر بره ... چقدر احمقانه ... حالا من فقط به تکمیل ظرفیت فکر می کنم که می دونم خیلی نباید امیدوار باشم ... نیمه متمرکز که هیچی ...از نقاشی متنفرم ... فکر مرمت رو هم که با اون درصد خواص مواد خوشگلم باید از سرم بیرون کنم ... تومصاحبه نمایش هم که قبول نشدم ...یعنی از اول نباید روش حساب می کردم که نمی کردم ...
اما الان دیگه هیچ انگیزه ای ندارم که بخوام بخونم ...یعنی اصلا نباید ازم انتظار داشت که درست تصمیم بگیرم فقط الان میدونم که خیلی خوشحالم به خاطر اون ساعت هایی که خواب بودم یا استراحت می کردم .
اما رازی هست که من عاشق فاش کردنش هستم :
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
شب شراب نی ارزد به بامداد خمار .
امیدارم که سال آینده با رتبه بهتری قبول بشی .
دعا میکنم .
فکر چیز های از دست رفته نباش .
توکل کن همچی درست میشه.
یه امید دیدار.
خب میدونی منم شکست خوردم یک بار از کنکور.اما با این قول از صحنه خارج شدم که سال بعدش جبران کنم.کنکور رو دشمن خودم میدونستم و آخر سر هم هز پا در اوردمش.همین پارسال بود.چه زود گذشت.
تو هم اگه میخوای که موفق بشی با هفتاد و چند روز درس خوندن کار پیش نمیره.مثل بزرگترها نصیحت بود نه؟!!
بگذریم.موفق باشی
راستش منم اومدم بگم که منو امیر همنطوری که امیر گفت یک بار از این غوله کنکور شکست خوردیم و کاملا درک میکنمت اگه بگم ناراحت نباش گه دورغ گفتم ولی خوب میتو نی جاهای دیگه موفق باشی امیدوارم بلاگه جالبی هم داری
موفق باشی
سلام شیوا جان.من اولین بار هستش که میام اینجا. خوب من هم مثل امیر و محسن این پل رو گذروندم و البته ۱ سال بودم در این شرایط. اما باید بگم پا پیچ شی نتیجه می گیری. موفق باشید.
پـــــارســا.