نگاهی به دوبله فیلم داشتن و نداشتن ( ۱)

ارنست همینگوی یکی از رمان نویسان بزرگی بود که همواره داستان هایش دستمایه فیلمسازان بزرگ هالیوودی قرار گرفته است . ( زنگها برای که صدا در می آید ) – ( داشتن و نداشتن ) – (قاتلین پیرزن ) – ( وداع با اسلحه ) – ( برف های کلیمانجارو ) – ( پیرمرد و دریا ) از رمان های همینگوی است که توسط (سام وود ) – ( هاوارد هاکز ) – ( رابرت سیو دماک ) – ( فرانک بورزیچ ) – ( چارلز ویدور ) – ( هنری کینگ ) – ( جان استرجس )  به فیلم تبدیل شده اند . نکته قابل ذکر آن است که هیچکدام از این فیلم ها به طور کامل موفق به ارائه فضای کامل رمان نشده اند و اکثرا خسته کننده از آب درآمده اند و حتی نتوانسته اند به آن صورت به فضای داستان نزدیک شوند . از میان این فیلم ها شاید پیرمرد و دریا ی استرجس با بازی اسپنسر تریسی از بقیه موفق تر باشد و لا اقل توانسته از لحاظ فضا سازی کمی به روح رمان وفادار بماند .

اما داشتن و نداشتن ساخته هاوارد هاکز به سال 1944 غیر همینگوی ترین فیلم ساخته شده از رمان این نویسنده می باشد به طوری که مخاطب در طول تماشای فیلم هیچ احساس قرابتی با رمان داشتن و نداشتن نمی کند در حال که ناخدا خورشید تقوایی برگرفته از این داستان بیشتر به رمان نزدیک شده است . در واقع هاوارد هاکز بیشتر تحت تاثیر مایکل کورتیز و کازابلانکاست ...

باز هم داستان مربوط به جنگ جهانی و باز وقایع در فرانسه است . باز همان شخصیت به ظاهر بی تفاوت به جنگ در اول فیلم در آخر فیلم متحول شده و دست به کاری خطیر می زند ( همفری بوگارت ) – باز هم همان کافه به اضافه پیانیست آن ( گیریم دالی ویلسون سیاهپوست نباشد ) – باز هم مبارزه علیه نازی ها و یک بازپرس سختگیر که در اینجا سرگرد اشتراسر جدی جای خود را به رناردوی چاق و شوخ طبع داده است و... به رغم آنکه ماجراهی داستان در یک لوکیشن محدود می گذرد اما عوامل متعددی چون دیالوگ نویسی فوق العاده – شخصیت های متنوع و درست پرداخت شده مثل ادی با بازی والتر برنان ، ضرباهنگ مناسب در قالب مناسب روایت داستان باعث شده فیلم به هیچ وجه خسته کننده و کشدار نشود و برعکس فضای فیلم بسیار گرم گیرا و پر کشش است و فیلم فارغ از همه مسایل به خودی خود از ساخته های خوب هاوکز محسوب می شود .

اما میرسیم به دوبله فیلم که در دهه ی پنجاه به صورت تلویزیونی انجام شده است . در آن سالها بعضی از فیلم ها به دو صورت سینمایی و تلویزیونی دوبله می شد که دوبله های سینمایی بیشتر مربوط به دهه چهل بود و دوبله های تلوبزیونی از دهه 50 شروع شد که یقینا دوبله های دوم ( تلویزیونی ) به دلیل پخته تر شدن دوبلور ها و تکامل آنان بهتر مناسب تر بود ، فقط تنها ایراد این دوبله عوض شدن باند صوتی فیلم بود که ذکر دلایل آن حدیث مفصلی دارد .

با شروع فیلم صدای پرحجم ، زیبا ، زنگدار و پخته عطالله کاملی به گوش می رسد که اسامی بازیگران و نام فیلم را با آن تلفظ صحیح و دلنشین می گوید ( داشتن و نداشتن ، بر اساس داستانی از ارنست همینگوی ) .

اولین و مهمترین بازیگر فیلم که بعد از عنوان بندی ظاهر می شود همفری بوگارت افسانه ایست که در آن سال ها ، پس از موفقیت های شاهین مالت و کازابلانکا در اوج آمادگی و اعتماد به نفس بود و نقش هری مورگان را هم در این فیلم با قدرت تمام بازی کرد . این اولین همکاری بوگارت با هاوکز بود که بعد ها در خواب بزرگ هم ادامه یافت ، جای وی صدای آهنگین و پر قدرت حسین عرفانی را می شنویم .

البته در چندین فیلم در زمانهای مختلف گویندگان دیگری هم به جای وی حرف زده اند . هرچه سخت تر باشد زمین می خورد (عطالله کاملی ) – گنجهای سییرامادره و ساعات نا امیدی ( منوچهر اسماعیلی ) – کنتس پا برهنه و سابرینا ( ناصر طهماسب ) – شکار تبه کاران ( ایرج ناظریان ) – فرشتگان آلوده صورت ( نصرالله متقالچی ) – اما به رغم آنکه همه گویندگان مذکور جزء یزرگان و استثنا های دوبلاژ بوده و هستند ، باید بپذیریم که صدای عرفانی برای بوگارت بی نظیر است . با اینکه صدای عرفانی شباهت چندانی به صدای اصلی این بازیگر ندارد ( بوگارت بعضی کلمات را به دلیل فلج لب بالایی اش نمی توانست درست ادا کند ) اما وی با آن صدای پرطنین و محکم خود به قدری زیبا جای بوگارت حرف می زند که تمام ریزه کاری ها و خصوصیات شخصیتی بوگارت به طرز دلنشینی ارائه می شود .صدای پرصلابت عرفانی در وهله ی اول خیلی خوب روی چهره مردانه و کمی زمخت بوگارت می نشیند ... همچنین عرفانی با دادن کمی ته لحن لاتی در کلامش ( مثل : ادای کلمه واس چس به جای واسه چی ) مقداری خشونت ظریف و کنترل شده هم به بازی مردانه و کمی خشن بوگارت بخشیده است . خشونتی که خیلی ملایم و زیر پوستی در جنس بازی این بازیگر حس می شود . نوعی غم در چشمان  بوگارت و جود دارد که در بعضی نگاه هایش جلوه بیشتری می یابد و این اندوه که گاه به تلخ اندیشی هم میتوان آن را تعبیر کرد به طور عجیبی در صدای عرفانی قابل لمس است . همچنین در کلام واقعی بوگارت نوعی لحن زننده و کنیه ای هم وجود دارد که عرفانی به خوبی درک کرده و به بهترین وجه در گفتارش منعکس می کند به طوری که با صدای او بعضی جمله های بوگارت لحن دو پهلویی می یابد ...

در این فیلم عرفانی با درک بسیار عالی شخصیت مورگان به جای بوگارت صحبت کرده و طبق معمول با کلامعرفانی بوگارت به یک شخصیت جذاب و دوست داشتنی بدل شده و علاوه بر تمام این ها دو نکته دیگر گویندگی عرفانی قابل اشاره است ، یکی زرنگ خطاب کردنهایش به ماری ( لورن باکال ) و دومی حس شدن لحن مهربانی در صحنه های عاطفی بین بو گارت و باکال . و کلا باید گفت صدای عرفانی برای بوگارت یکی از قله های بلند افتخار در دوبله فارسی است .

تعدادی از بهترین گویندگی های عرفانی به جای بوگارت در فیلم های : شاهین مالت ، خواب بزرگ ، گذرگاه تاریک ، سابرینا ( دوبله دوم ) ، سفر به مارسی ، سراسر شب ، ملکه افریقا ، دست چپ خدا ، قرعه ها یا گلوله ها ، آن ها در شب راندند و دارالتادیب است . ( ادامه در پست بعدی )

----------------------------------------------------------------------------------

علی باقرلی - نشریه داخلی دوبله - شماره سوم و چهارم

فطرس

از اونجایی که تازگیا بهم احساس روشنفکری دست داده در عرض دو هفته دوبار رفتم تئاتر ( شوخی کردم دعوت شده بودم )

نمایش فطرس با نویسندگی عباس عبدالله زاده ، کارگردانی و طراحی صحنه تینو صالحی و آهنگسازی بهنام رحیمی .

قصه فطرس فرشته بود که یک لحظه از در اجرای فرمان خدا تعلل میکنه و به یک جزیره تبعید میشه ، هفتصد سال منتظر میمونه و تلاش میکنه اما نمی تونه برگرده تنها راه بازگشت شفاعت شبیر بوده و ...

شقایق فتحی بازیگر فطرس خوب بازی کرد اما صداش مناسب نقش نبود صداش به طور طبیعی یه خش ظریف داشت که وقتی برای حس گرفتن بغض می کرد باعث می شد کلمات نامفهوم بشه .

علیرضا مهران بازیگر جزیره بود ( بازیگر نقش اول زیر درخت سیب هم بود ) اینجا هم خوب بازی کرد اما باز هم صدا ... صداش لحن لاتی داشت که برای اون پیرمرد دنیا دیده مناسب نبود ( صدا پیر بود اما لحن لاتی داشت )

ای کاش تو تئاتر بیشتر به صدا دقت می شد .

فرزانه سهیلی و تینو صالحی هم (عزازیل و شمر)  خوب بودن .

قصه قوی شروع شد ، کم کم ضعیف و ضعیف تر شد و آخرش انگار به زور جمع شد .

اما نقطه قوت کار گریمش بود که به ید یه دست مریزاد به احمد نگهبان طراح گریم گفت .

در کل من زیر درخت سیب و بیشتر دوست داشتم ، اما اگر می خواین فطرس و ببینین فقط امشب و دارین ساعت 5/30 تالار مولوی .

زیر درخت سیب

این هفته تئاتر زیر درخت سیب و از گروه تلنگر دیدم ٬ این موضوع اگر فیلم می شد اصلا دیدن نداشت اما برای تئاتر جالب بود و البته بازیگر ها  هم انصافا خوب بازی کردن ( به جز یه مورد خیلی کوچولو ی بازیگر نقش بایرام ) از صفورا کاظم پور ( بازیگر زن اول ) تئاتر لب خط و هم دیده بودم و فکر می کنم برای بازی کردن موضوعات کاملا ایرانی فوق العاده است ( ازش فقط دوتا اجرا با موضوع ایرانی دیدم )

قصه در مورد پسر جوانی بود که تو یه خانواده مذهبی زندگی می کرد و به اصطلاح تو خط خانواده اش نبود و از پدرش پول میگیره که بره کربلا اما در حقیقت می خواست بره تایلند اما پدرش می فهمه و اون فکر میکنه که شوهرخواهرش این موضوع و لو داده و ....

نویسنده : سید علی موسویان و کارگردان این تئاتر محمد زوار بی ریا بودن و تا آخر دی ماه هرشب ساعت ۶/۳۰ تو سنگلج اجرا دارن .

من برگشتم

این آویز و اواخر تابستون طراحی کردم ٬ خیلی دوسش دارم اولین کاریه که بعد از تحویل دادن دلم پیشش موند اما در هر حال امیدوارم با شادی استفاده کنه ٬ یه خانم مسن برای عروسش سفارش داده بود کادوی سالگرد ازدواج ( o ' la la ) .

سنگش ترکیبیه ( جاسپر و عقیق و یه کم فیروزه و ...) و چون خوشگل بود براش طرح دو رو زدم اما این روش و بیشتر دوست دارم :

طرفداری دوبله خوب

کسایی که پی گیر دوبله هستن حتما می دونن گوینده هایی که از انجمن گویندگان جوان جدا شده بودند کنار هم و در استودیو ی دیگه ای دوبله می کردند . 

این دو تا وبلاگ رسمی گروه صدای ایرانیان( توضیحات بالا) هستش .  

goftar-e-nik.blogsky.com 

goftar-e-nik.blogfa.com

نمایشگاه شیشه ( اسلامپینگ و فیوزینگ ) چند تا از دوستام تو باغ هنرمندان برگزار شد ، کارشون جالب و جدیده

نشانی : خیابان طالقانی – بعد از ایران شهر – خیابان موسوی شمالی – باغ هنر مندان – سالن استاد انتظامی

افتتاحیه : یک شنبه شانزده تیر ساعت ۶-۲...

دوشنبه و سه شنبه ۱۸و ۱۷ تیر از ساعت ۱۰ صبح تا ۸شب

به دیدنش می ارزه

ساخت ایران

محصول : خانه فیلم ایران

کارگردان : امیر نادری

تهیه کننده : علی مرتضوی

فیلم نامه : امیر نادری

فیلم بردار پطرس پالیان

موسیقی متن : احمد پژمان

هنرپیشگان : سعید راد ، کندی برگن ، ماریو لینه تی ، چت کارلین ، بیلی لانکو ، امیل بلاسکو و مجتبی شیردل .

35 میلی متری . رنگی ( ایستمن کالر )

 

 

علی بوکسور جوانی است که در رویای قهرمانی حرفه ای راهی آمریکا شده است و لی خیلی زود اسیر دام اهریمنی گروهی دلال و تبه کار شده و قراردادی منعقد می کند که تابع دستور آن ها باشد . علی به زودی آماده و سر حال در مسابقات شرکت کرده و اعتباری به هم می زند . اوقات خوشی دارد تا اینکه به و گفته می شود که برای منافع گروه دلالان مسابقه اش را ببازد . علی که ریا کاری را دوست ندارد مسابقه را می برد و تبه کاران که سرمایه ی قابل توجهی را از دست داده اند ، او را تا حد مرگ کتک می زنند . علی با اسلحه ای که از یک سیاه پوست به دست آورده تبه کاران را به قتل رسانیده و خود نیز که به شدت مجروح شده ، در می گذرد .