خانوم شیوایی
...
خانوم شیوایی
...
یه هفته تاخیر....
با یه هفته تاخیر برف اومد ....
اصلا من همه چیزم اینجوریه به جان...
خوب خالا اومد دیگه ... خیلی هیجان انگیزه شب می خوابی صبح پا میشی میبینی همه جا سفیده ... فکرکنم مدیریت آب و هوا افتاده دست یه ایرانی...
( این جو قدیمیه رو که شنیدین :
از یارو میپرسن جهنم بده آتیش داره ؟....میگه نه
مدریتش افتاده دست یه ایرانی
یه روز نفت هست ، قیر نیست
یه روز قیر هست قیف نیست
یه روز قیر و قیف هست ... جهنم روشن کن نیست )
حالا جدی جدی اینجوریه یا اصلا باید اینجوری باشه ؟؟
چهارشنبه سوری خوش بگذره....
آرزویی که...
برف نیومد آرزوی منم بر آورده نشد ....اما من فکر میکنم قشنگیش به همینه...
تا آرزوهای رنگی دیگه......
یه آرزوی عجیب ....
من از همون بچگی آرزو های عجیب زیاد داشتم بزرگترین آرزوی بچگی یای من این بود که پری دریای بشم ..... الانم یه آرزوی عجیب دارم چی میشه امشب برف بیاد ؟من برای تو از آرزوهایم میگویم ، و تو
هم صدا با من تکرار میکنی ....فقط تکرار
چشم بگشای ... زندان شیشه ایی نگاهت را بشکن
بگذار فریادت در سکوت فرو ریزد ....جلوه افشان شود ...
با من هم قدم شو تا غروب را درنوردیم وبه شب سلام کنیم
تا باز برایم از امید بودن بگویی و از پس زندان آینه
نگاهم را نوازش کنی.....
وای ما چقدر شاعر داریم
امروز حسابی شاکی ام .... اِ ... چرا ما این همه شاعر داریم ... این فکر کنکور دادن ما رو نکردن که هی نشستن شعرای عجیب غریب گفتن خالا شعراشون هیچی این تاریخ ادبیات بابای آدم و( کاش فقط بابای آدم و ) خود آدم و هم در میاره -- اصلا همین ضرب و دقله ( ضرب المثل) یعنی چی ؟..... که چی که بابای آدم در می یاد اصلا یعنی چی ؟ حالا این همه شاعر داریم که داریک اینا این همه شعر گفتن که گفتن ... چرا همشونو باید بنویسن توکتاب ؟
اخه من از دستم در رفته ... خدا زده پس کله ام دارم درس میخونم ( راستی از این خدا بپرسم چرا زده پس کله م ....اِ بچه که زدن نداره ... حالا ) شروع کردم تاریخ ادبیات کل ۴ سال و جم کردم ( میگن از سال اول چیزی نمیاد ولی خالی میبن دن ... ولشون کنی از فهرست منابع هم سوال میدن ... البته من اونم نوشتم
) ای بابا یه هفته شده .... تموم نمیشه 
من از همین جا اعلام می کنم که :من دولت مولت تعیین نمی کنم ... به امریکای مادر مرده کاری ندارم ... تو دهن هیچ کسم نمی زنم .....
( ادا این عقده ای رو هم در نمی یارم قول هم می دم که جو نگیرتم )مثل یه آدم متشخص
می گم: تاریخ ادبیات زیاده .... عربی که هیچی اسمش می یاد فشردگی روحی روانی می گیرم و اینجور که نشون میده همه میگیرن ...(حالا همیشه که نباید استادا خالی ببندن ..یکم ام من ببندم ) معارف (نهمعارفم وهمیشه بابای ۳۳/۷۴ میزنم این سر جاش باشه .... بقیه دریامکه اگه قرار باشه حذف شه که دیگه کنکور کنکور نمیشه ...بقیه خوبه اشکال نداره .....oops من باید ۷/۵ اطلاعات خلاقیت تصویری می خوندم .. دیر شد
البته اگه این زنیکه سلیطه(نمی دونم درست نوشتم یا نه غلط دیکته ای بگیرین بی زحمت) ناظم این مدرسه هه ( بعدا در بارش توضیخمیدم شاید بزاره)
بعدا میامچرند و پرند میگم بازم (تحت تاثیر کتاب دهخدا )
هر کس می خواد عاقبت به خیر بشه یا تعداد خواننده هاش کم شه یه لینک به من بده ( من بلد بودم بدم ولی نمیدونم هنوز اره یا نه ) بعدا در باره جمله آخر میگم
.........
قطعه هفت سالگی ها
تو بار اول کلمات را فرستادی تا فریبم دهند ...شاعر شوم
بار دوم
کودکی های مرا از آسمان آوردی تا فریبم دهند ...
شاعر شوم
بقیه اش و تو مجموعه ی یک قصه برای خواب ما کافی بود نوشته ی آقای فاروق مظلومی بخونید